«
روی پیشخوان
مجلهی تجربه. آذر 1403. شماره 36
مقاله
نامههای «ملک جهان» مانند تمامینامههای نگارش شدهی زنان قاجاری متنی است در آن واحد تاریخی و ادبی، این نامهها اهمیت اجتماعی نیز دارند چه در اغلب آنها حذف یا تحریف سیمای زن به شیوههای مختلف مورد نکوهش قرار گرفته است و به شکل مستقیم نیز دربارهی مسایل مربوط به دربار یا سیاست خارجی اظهار نظر شده. اما به گمان من مهمتر از همهی جنبههای تاریخی-اجتماعی نامههای «مهد علیا» ویژگیهای ادبی نگارشِ اوست که باید مورد توجه قرار گیرد چه او در نامههایش ظرافتهای ادبی فراوان دارد و بسیاری برساختهای کلامی را آفریده است که پیش از آن در ادبیات فارسی سابقه ندارند.
یادداشت حامد داراب دربارهی کتاب «درآمدی بر شعرشناسی شناختی» اثر «پیتر استاکول» با ترجمهی «لیلا صادقی»
چرا احمدرضا احمدی در روزگار گلوله و باتوم از گل و مدادرنگی مینوشت؟ نیما یوشیج در جایی از «نامههای به همسایه» آورده: «وقتی شعرمان را بیاعتنا به شرایط مردم به آنها بدهیم، مردم هم بیاعتنا میپذیرند» بگمانم شعرِ احمدرضا احمدی هم رویگردان(بیاعتنا) پذیرفته شد، چنانکه رویگردان نوشته میشد؛ شعری که […]
در تاریخِ فکر و اندیشهی ما، هرگز کسی مانند شاهرخ مسکوب (که یکی از روشنفکرانِ مهمِ معاصرِ ایران است بهگمانم) در «سوگ سیاوش» آن اسطورهی پاک و مغموم ننشسته است، شاهرخِ تنها، او که روزگاری به جبر، احاطه شد میانِ دهشتِ غربت، پیشتر در سوگِ فرزندِ کیکاووس آن چهرهی ضدِ جنگ آن بزرگترین مظلوم که در غربت کشته شد، بر مفاهیم عدالت گریسته بود؛ و چه گریستنی؟! مسکوب در جهانِ ناسپاس و سفله، پیوسته در جستوجوی عدالت اجتماعی، فرهنگ و اخلاق بوده است…