امکانِ تبیینِ خلاقیت

یادداشت حامد داراب درباره‌ی کتاب «درآمدی بر شعرشناسی شناختی»
اثر «پیتر استاک‌ول» با ترجمه‌ی «لیلا صادقی»

عنوان تازه‌ترین کتاب ترجمه «لیلا صادقی» شاعر، نویسنده و پژوهشگر ادبی هم‌روزگارمان؛ که بی‌تردید می‌توان او را از معدود شاعران و نویسندگان اهل مطالعه آکادمیک و پژوهش‌های بلند، زمان‌بر، تفسیری، تحقیقی و جامع دانست؛ ذهن کنجکاو را بر گستره‌ای از مباحث علوم ‌انسانی می‌کشاند که اگرچه تازه‌یاب‌اند و تاریخ چندانی از ارایه و طرح مساله‌شان نگذشته اما، تأثیرات شدید و شگرفی بر فضای علوم انسانی گذاشته‌اند. از همین رو، چند‌وچون، نگارش یا نگاه‌کردن بر آن مباحث، در شمایل یک نوشتار  یا یادداشت حتی بلند نخواهد گنجید؛ و اگر هم بگنجد، بی‌تردید، گزاره‌های مختلف و شاید تأثیرگذاری در آن از دست خواهد شد. با این همه و با افسوس از آن‌که، مجله‌ها و ماهنامه‌های ادبی روزگارمان، که شاید می‌توانند فضاهای بیشتر و بهتری برای چنین مباحثی ایجاد کنند، بدل به کارزار «گزین‌نویسی»، «نوشتارنویسی» و اقسامی کم‌اندیشانه از این دست شده‌اند، و هم به این دلیل ماهیت علمی – آکادمیک خود را از دست داده‌اند، باید اعتراف کرد که همین کوتاه، اگرچه نمی‌تواند فقر و دست‌ به دهانی مقاله‌ آکادمیک در فضای ادبیات را جبران کند اما شاید نفسی باشد بر نفس‌های مقطع و بریده مقاله‌ تحلیلی.

شعرشناسی شناختی برخلاف نقد ادبی، بر تفاوت‌های کوچک میان خوانش‌ها تمرکز نمی‌کند. بلکه تمام مسائل مربوط به تفاوت‌ خواننده‌ محور را شامل می‌شود.


«درآمدی بر شعرشناسی شناختی»، اثری از «پیتر استاک ول» که با ترجمه «لیلا صادقی» و به کوشش نشر «مروارید» ارایه شده است، پیش از هر چیز، ذهن را به مباحث «علم‌شناختی» می‌کشاند. حوزه‌ای که در اصل به آینده متعلق و اغلب جذابیتش نیز به همین خاطر است. این آینده اما این روزها آغاز شده است و بخش وسیعی از جنبه‌های آن در زندگی هر روزه ما مشاهده می‌شود. یکی از جنبه‌های قابل تامل در «علوم شناختی» این است که دانشمندان آن تا به امروز موفقیت‌های چشمگیری در ابداع فناوری‌های مرتبط با مسایلی همچون ذهن، مغز، زبان و هوش به دست آورده‌اند و همین موفقیت‌ها بوده است که باعث شده بسیاری از دانشمندان حوزه «علوم انسانی» به مباحث و مسائل «علوم‌شناختی» علاقه‌مند و تمرکز خود را بر آن بگذارند. اما گستره «علم‌شناختی» در نگاه به آینده و لذت از کشف آن خلاصه نمی‌شود. «علم‌شناختی» به همان اندازه که علمی درباره آینده است، در گذشته نیز ریشه دارد. این علم بسیاری از پرسش‌ها که در محور هستی‌شناسی و معرفت‌شناسی طی سالیان طولانی در گفتمان‌های فلسفی، اخلاقی، ادبی و … مطرح بوده‌اند را در شمایل و ساختاری جدید احیا کرده است. پرسش‌هایی همچون نسبت ذهن با بدن، ماهیت اخلاق، قضاوت اخلاقی، چگونگی اکتساب دانش، نحوه ادراک زیبایی، ماهیت اراده آزاد، و رابطه ذهن و زبان؛ از پرسش‌های معمول «علوم‌شناختی» هستند. با این همه اساسی‌ترین پرسش و مسأله مورد تأکید «علوم‌شناختی» روی «آگاهی» است.

در کشور ما بیش از ١٠‌ سال است که به صورت آزمایشگاهی – پژوهشی و بیش از ٢٠ ‌سال است که تنها به صورتی تحقیقی به «علوم‌شناختی» پرداخته می‌شود. «پژوهشکده علوم‌شناختی IRICSS» و «پژوهشگاه دانش‌های بنیادی IPM» از نخستین مراکزی بوده‌اند که به آموزش، پرورش و پژوهش روی «علوم‌شناختی» پرداخته‌اند. با این همه حاصل پژوهش‌‌های این دو مرکز که نگارنده افتخار همکاری با آنها را داشته‌ام، از ‌سال ١٣٩٠ به این سو با تأسیس «ستاد راهبردی توسعه علوم و فناوری‌شناختی» سرعت، دقت و مدیریت بیشتری یافت و آنچه به این گستره‌ فضایی قابل تأمل‌تر بخشید، جذب دانشجو در مقاطع کارشناسی‌ارشد و دکترا در رشته‌های مختلف علوم‌شناختی بود. طرفه‌ آن‌که ترجمه‌هایی همچون کتاب پیش‌رو در کنار چاپ مقاله‌ها و یادداشت‌های بلند که به شکل مطالعات فردی، ایجاد می‌شد نیز، در پیشبرد و تعالی این علم تأثیرگذار بوده‌اند.

لیلا صادقی زبان‌شناس، داستان‌نویس، شاعر و پژوهشگر ادبی معاصر است.


بی‌تردید آنچه مسائل و مباحث ادبی و به شکلی کلی ادبیات را با «علوم‌شناختی» پیوند می‌زند، زبان‌شناسی است. به عبارتی بهتر آنچه منجر به نوشته‌ شدن کتابی همچون «شعرشناسی‌شناختی» می‌شود، در اصل و در اساس ریشه‌هایش در رابطه زبان‌شناسی با «علم‌شناختی» قابل پیگیری است. به همین دلیل است که «پیتر استاک ول» در جایی از مقدمه کتاب خود صراحتا اشاره دارد: «پایه‌های شعرشناسی‌شناختی مستقیما بر مبنای زبان‌شناسی‌شناختی و روان‌شناسی‌شناختی قرار دارد»  آثاری که نوام چامسکی (١٩٢٨)، فیلسوف و زبان‌شناس یهودی، در دهه‌های ١٩٥٠ و ١٩٦٠ منتشر کرد، زبان‌شناسی مدرنی‌ را ایجاد کردند که بعدها خودشان از تأثیرگذارترین آثار در جنبشی شدند که امروزه آن را «علوم‌شناختی» می‌نامیم. بی‌شک به همین دلیل است که اکنون زبان‌شناسی به‌ عنوان یکی از ٦ شاخه «علوم‌شناختی» مطرح است. چامسکی در پی آن بود که به پرسش کلاسیک «زبان چیست؟» پاسخی قاطع و مدرن دهد و در پاسخ به چنین پرسشی دریافت‌های او درخصوص زبان کارآمد بود، او باور داشت که: «زبان از ویژگی‌هایی سود می‌برد که نظریه‌های رفتاری قادر به تبیین آن نیستند.» چامسکی بعدها «خلاقیت» و «زایایی» را نمونه‌ای از این ویژگی‌ها دانست. او در کتاب‌ «ساختارهای نحوی ١٩٥٧» و همچنین «جنبه‌هایی از نظریه نحو ١٩٦٥»  نظریه‌های دستوری ‌خود را که توانسته بودند مدلی صوری برای شرح ساختار و قواعد زبان ترسیم کنند، ارایه داد. و با تکیه بر همین نظریه بود که امکان تبیین خلاقیت و زایایی زبان فراهم شد و تبیین خلاقیت و زایایی زبان که تنها با نظام‌های صوری و ریاضی قابل توصیف بود، منجر به رابطه «علم‌شناختی» و زبان‌شناسی شدند. بماند آن‌که در این میان «دستور زبان گشتاری» و «دستور زبان جهانی» چامسکی که مشخص کرده بودند (به ترتیب) هر جمله در زبان در دو سطح بازنمایی می‌شود که عبارتند از: «زیرساخت و روساخت» و «انسان‌ها از یک نوع دستور زبان جهانی یا نوعی دانش زبانی زیستی برخوردارند» نیز در این شناخت تأثیر داشتند. با این همه تأکید زبان‌شناسانی همچون سرل (١٩٧٥) بر «مفهوم اعمال گفتاری» و نظریه «ارتباط زبان با حالات بدنی» که به وسیله لکاف (١٩٩٩) براساس اندیشه چامسکی ارایه و منجر به ایجاد نظریه «شناخت بدن‌مند» شد؛ ایجاد دو رویکرد تازه، یعنی «رویکرد شکل‌گرا» و «رویکرد شناختی» را به گستره زبان‌شناسی اضافه کرد. تا آغازی بر رابطه‌ «علم‌شناختی» و «زبان‌شناسی» باشد.

روی جلد کتاب شعرشناسی شناختی اثر استک‌ول. پیتر استاک‌ول، استاد دانشگاه ناتینگهام، در زمینه‌های زبان‌شناسی اجتماعی، سبک‌شناسی بافت‌محور و شعرشناسی به تحقیقات گسترده‌ای پرداخته.


قبل از هر سخنی درباره کتاب مورد بحث، باید اشاره کرد که مقدمه مولف، به‌رغم همه مثال‌ها، پرسش‌ها و چند و چون درباره نحوه پاسخگویی به آنها و البته ارایه پاسخ‌هایی دقیق، نتوانسته‌ است تصویر روشنی از چیستی و هستی «شعرشناسی‌شناختی» به مخاطبی که از چنین مفهومی تصویری دقیق ندارد، بدهد. اگرچه حتما چنین کتابی برای اهالی خاص ادبیات نوشته می‌شود و نویسنده فرض را بر آن می‌گذارد که مخاطبش حداقل‌هایی از مضمون اصلی کتاب را می‌داند. با این حال مقدمه سخت‌خوان استاک‌ول، در ارایه درکی دقیق از «شعرشناسی‌شناختی» موفق عمل نکرده است. از این نگاه انتظار می‌رفت که مترجم یا خود یا حداقل با کمک از یک نویسنده واضح بر مبحث اساسی ‌کتاب «مقدمه‌ای جامع» بر اثر می‌افزود که حداقل مخاطب فارسی که به بهانه نو بودن موضوع کتاب و نو بودن مبحث «علم‌شناختی»، حتما از آن درکی وسیع ندارد، بتواند بهتر با آن ارتباط برقرار کند.


تلاش «درآمدی بر شعر‌شناسی‌شناختی» در ١٢ فصل اما می‌تواند تلاشی جامع و کامل در حوزه «شعرشناسی‌شناختی» به حساب بیاید. کتاب به‌خصوص در فصل‌های «دستور‌شناختی» و «ادبیات به مثابه حکایت» بسیار موفق عمل کرده است. ارجاعات و روند تحلیل کتاب در این دو بخش خود از معادله‌ای شناختی سود می‌جویند. از مقام توصیف و تشریح چیستی موضوعات‌شان خارج می‌شوند و با رویکردی تبیینی مسائل را به پیش می‌برند. مولف همچنین در ارایه خلاصه‌ای از مفهوم هر فصل کتاب خود که در آغاز هر فصل آمده، موفق عمل کرده است. در فصل سوم با عنوان «نخستین الگوها و خوانش» طبقه‌بندی‌های خاصی شکل گرفته است که منجر به روایتی‌ دیگرگون و البته شناختی، از جنبش‌های ادبی مشخصی شده است. این فصل در بررسی پی‌رنگ تأثیر الگوها بر شناخت نیز در لایه‌های پنهان‌دارنده خود، بسیار موفق نوشته شده است. دیگر بخش‌های کتاب، همچون «عبارات اشاره‌ای‌شناختی»، «انگاره رخدادها و طرح واره‌ها»، «جهان‌های گفتمان و فضاهای ذهنی»، «استعاره مفهومی»، «جهان‌های متن» و «کلام آخر» که در جای پایان‌بندی و نتیجه نشسته است، توانسته‌اند مباحث نظری مهمی از زبان‌شناسی‌شناختی را به بررسی بگذارند اما فصل یازدهم کتاب با عنوان «درک ادبیات» که مسأله «فرآیند» و «خوانش» در آن مورد بحث است، تا حدودی قابل بیان، ضعیف عمل کرده است. از نگاه شناختی می‌توان گفت، معیارهای سنجش مضامین در این بخش با آنچه «مدل‌های محاسباتی فرایند» در کتاب جامع «نحو و فرایند خوانش» اثر لوسین (١٩٧٥) ذکر شده، تفاوت‌هایی اساسی دارد.


مترجم اما در برگردان اصطلاحات متعدد علمی – آکادمیک و تخصصی، موفق عمل کرده است. کتاب کمترین خطاهای ویرایشی – ویراستاری را دارد و در مواردی همچون ارجاعات، پانویس‌ها، منابع و نمایه‌ها، فهرست‌ها و اشارات پاک و پاکیزه‌ای را تحویل مخاطب می‌دهد. صادقی، اگرچه احساس می‌شود در موارد اساسی کتاب یعنی در متن اثر، به مفاهیم و ساختارهای روایی مولف پایبند بوده است اما در نوشتار و کار ترجمه از اندیشه زبان‌شناسی و ادبی خود در پاره‌ای صفحات سود جسته است. او همچنین در ارایه برخی کلمات، رسم‌الخط ویژه خود را که برآمده از همان شناخت است، پیاده کرده. با همه اینها‌، «درآمدی بر شعر‌شناسی‌شناختی» را می‌توان جامع‌ترین کتاب در این موضوع دانست که هم‌اکنون در دسترس پژوهشگران و اهالی تحقیقی – پژوهشی ادبیات قرار دارد و این نکته کتاب را ویژ‌گی و برجستگی خاصی بخشیده است.

این یادداشت پیش از این در روزنامه‌ی شهروند منتشر شده است که میتوانید در این لینک آن را بخوانید.

روزنامه شهروند، شماره 514، دوشنبه، 11 اسفند 1393، صفحه 8